مهدی رو وقتی از عصبانیت من عصبانی میشه نمیفهمم، وقتی فکر میکنه یه سری چیزای بدیهی رو من نمیفهمم، نمیفهمم.
کارایی که بعضیها با زندگیشون میکنند رو نمیفهمم.
این که همکار محترم ۱۰ صبح میاد ۲ میره رو نمیفهمم.
اینکه بابا چون گرمه، نمیاد با ما بریم خرید جهیزیه رو نمیفهمم.
خانمهایی که بیست و چهار ساعت دربارهی رژیم و لاغری و پخت و پز حرف میزنن نمیفهمم.
آدمهای پولداری که پول براشون عادی نمیشه و همواره حتی بعد از سه سال از مبلهای سی و پنج میلیونی شون میگن نمیفهمم.
این خیاطها یا فروشندههایی که یک اتاق پرو مشترک دارن رو نمیفهمم..
مادرهایی که از ۱۵ سالگی پسرشون دارن دنبال عروس میگردن و ۴۰ سالگی براش زن میگیرن رو نمیفهمم.
این که مامان یهویی تصمیمات عجیب و غریب میگیره رو نمیفهمم.
اینزنهایی که فقط به خاطر اینکه زنند و نامحرم نیستن توی مترو تاکسی خودشون رو روی زنای دیگه یله میکنن نمیفهمم.
بابای مهدی رو وقتی شروع میکنه دنبال سوژه یابی و ایراد گرفتن نمیفهمم.
مامانش رو هم وقتی از همه ی جزئیاتی که اتفاق افتاده تعریف میکنه و انتظار داره تعریف کنی نمیفهمم.
سیگار کشیدن را کلا نمیفهمم.
این دخترایی که معشوقهی مردهای زندار میشن نمیفهمم.
این زنهایی که چندین سال با همسران خائنشون زندگی میکنن نمیفهمم.
آدمهایی به هر کسی که دو من آرایش کرده و روسریش در شرف افتادنه میگن «داف» نمیفهمم.
اینایی که از اندامشون دیتیل میگیرند و میذارن تو شبکههای اجتماعی نمیفهمم.
اینایی که وضعیت تاهلشون رو توی فیسبوک روشن نمیکنن به خصوص اگه متاهل باشن نمیفهمم.
اونایی که ازدواج کردن و حلقه دستشون نمیکنن رو نمیفهمم.
اونایی که ازدواج نکردن و حلقه دستشون میکنن رو نمیفهمم.
اینایی که تا باهات کار دارن هر روز زنگ میزنن و بعد که کارشون تموم شد در کمتر از یک ماه حتی شماره ات رو از کانتکتشون پاک میکنن نمیفهمم.
فارسی نوشتن حروف انگلیسی رو هم نمیفهمم.
این آدمهایی که در برخوردهاشون معلوم نیست که ازت بدشون میاد یا برعکس رو نمیفهمم.
کسایی که با دهن پر حرف میزنن رو نمیفهمم.
ایضا کسانی رو که چایی رو هورت میکشن.
ایضا آدمهایی که بلند حرف میزنن.
اینایی که تا به یکی میرسن شروع میکنن به نشون دادن ویدیو های تو گوشی شون نمیفهمم.
اینایی که میگن زنگ میزنیم و زنگ نمیزنن رو نمی فهمم.
اینایی که از موفقیت دیگران به جای آنکه خوشحال بشن، ناراحت میشن نمیفهمم.
آدمهای خطاکاری که خودشون رو با گناهکار جلوه دادن بقیه تبرئه میکنن نمیفهمم.
تبدیل یک شبهی آدمها از عزیز دل به دشمن خونی که مطلقا تو کتم نمیره.
اینایی که تا یه خاطرهای تعریف میشه اونها با چند درجه بیشترش رو تجربه کردند، نمیفهمم.
اونایی که با صندل و دمپایی جوراب میپوشن نمیفهمم.
راننده تاکسی هایی که خیلی حرف میزنن رو نمیفهمم.
راننده تاکسیهایی که اصلا حرف نمیزنن رو هم نمیفهمم.
اینایی که همیشه سرشون تو زندگی دیگرانه نمیفهمم.
اینایی که تا یه چیز جدید میخری میپرسن چند و کجا و با چند درصد تخفیف؟ نمیفهمم.
اینایی که نمیتونن بشینن و همیشه در حال دراز کشیدنن نمیفهمم.
اونایی که هیچ جوره نمیشه راضی شون کرد رو نمیفهمم.
این مادرایی که بچهشون و بیشتر مادرشون بزرگ میکنه تا خودشون نمیفهمم.
مادرایی که بلند بلند برای بچههاشون شعر و داستان نمیخونن و نمایش بازی نمیکنن هم همینطور.
آدمهایی که با اینکه خونشون دو قدم از خونهی پدر مادرشون فاصله داره و باز هم شبا خونهی خودشون نمیخوابن نمیفهمم.
اونایی که توهمات فانتزی شون رو انقدر باور میکنن که به بقیه هم میباورونن نمیفهمم.
این دخترایی که برای بازارگرمی و وقتی دارن از تنهایی میمیرن، ادای آدمهای پر طرفدار و سرشلوغ رو در میارن نمیفهمم.
این خانمهایی که توی باشگاهها به بدن زنهای دیگر زل میزنن نمیفهمم.
آدمهایی که بزرگ نمیشن رو نمیفهمم.
آدمهایی که نمیفهمم خیلی بیشتر از این هایین که گفتم. ادامه دادنش از حوصلهی شما و خودم خارج بود .
این دومین قسمت از یک سه گانه است.
بازیه!
شما هم “نشانه ها” و “نمیفهمم ها” تون رو بنویسید.
من هم لینک مطالبتون رو حتما میذارم که باهم بخونیم!
چهطوره؟
با نشانه ها موافقم ولی بانمیفهمم ها مخالف !!!
من فقط مدیر وبلاگ هایی رو که سال تا سال بروز نمیکنن و مسوولیت وبلاگ رو میسپرند به فرده مجهولی که اونم معلوم نیست کجاست(!)رو نمیفهمم! (مدیونی اگه فک کنی منظورم دقیقااااااا حامد جوادزاده بود!!)
این کسایی رو هم که تو شبکه های اجتماعی صفحه دارن ولی کلاااااااااااا نمییان و درخواست دوستیه مردمو قبول نمیکنن رو اصلللللااااااااا نمیفهمم( کاملاااااااااا منظورم خودت بودی که ۱۰۰۰سال یه بار تو صفحه ی خیابان ایرانت مییای و در خواست دوستی منو قبول نکردی:) )
آدمایی هم تا چششون به گوشیت مییفته ازت رمزش رو میخوان هم نمیفهمم!
بله
واقعا!
سلام عروس :)
(اینایی که میگن زنگ میزنیم و زنگ نمیزنن)رو من خیلی خوب میفهمم!!!! چون خودم همیشه درگیر این قضیه م.
بقیه ی آدمایی که گفتی رو منم نمیفهمم!
راستی واقعا” میفهمم که این روزا چقدر ذهنت مشغوله بابت جشن عروسی و مخلفاتش! چون خودم همچنان درگیر جشن عروسی دخترخاله م.
یعنی این روزا کل زندگیم در دخترخاله ی عروس خلاصه میشه! یادم رفته که پریسایی وجود داره و ۶ماه دیگه کنکور داره :)
خوش به حال دختر خاله ت
من که دختر خاله ندارم!
وای وای وای:| اون اولی چهقد بده! برا من گاهی پیش میاد که اونقدر از عصبانیت من عصبانی بشه که قهر بکنه حتا :D الانم قهره و منم ویلونم تو نت :|
+سیگار کشیدن و دخترایی که معشوقهی مرد زندار میشن… -_-
کو وبلاگت شادی؟!
وای محیا عاشقتم
چیزایی که رو اعصاب خعلیاست رو ذکر کردی
منم کلا نمیفهممشون
بزار چندمنش رو بگم
اونایی که صورتشون رو با بوم نقاشی اشتباه می گیرند
اونایی که هی توضیح میدن
اونایی که…
وای ممنون زود زود آپ کن دلمون وابشه ممنون
محیا
من اونایی که صبح زود زنگ میزنن رتبه کنکورتو بپرسن نمی فهمم یا اونا که تا درصد تک تک دروس تخصصی و عمومیتو ندونن شب خوابشون نمیبره رو در یک کلام من ادمای کنجکاو یا همون فضول عامیا نه رو ن م ی ف ه م م
اونایی که مقصرند ولی به روی خودشون نمیارند
اونایی که نظر خودشونو به خورد بقیه می دن مثلا بابا ما این غذا رو دوست نداریم آقا شاید ما دوست داریم !!
اونایی که همش دنبال قر و فر و لباس و طلا و این جور چیزاند رو نمیفهمم
اونایی که متراژ خونتونو نپرسند زندگی براشون میشه جهنم رو نمیفهمم
اونایی که تو عروسی یه دقیقه نمیشینند و همش …. کلا نمیفهمم
.. بازم بگم زیاده..
+ در همه ی موارد فوق باهات ۱۰۰ در هزار موافقم وهم نظریم ::))
بله بله واقعا
سلام دوباره منم نوشتم
http://yadka.blogfa.com/page/bazi
واقعا خییییلی چیزا رو نمیفهمم،اما سعی می کنم خودمو کنترل کنم آخه بعضیاشون آدم رو اذیت میکنه!
این نوشته نمی فهمم هاتم مثه نشانه ها ایده خوبی بود.
منم از نشانه ها نوشتم…
یکی هم از نمی فهمم ها میخوام بنویسم:)
پس کجا نوشتی؟
تو وبلاگت که نیست!
محیا دیگه خیلی وقته نمیتونم بنویسم -_- همون وبلاگ قبلی هنوزم هست که خیلی وقته بهروز نشده و یه وبلاگ جدید که خالی مونده! :|
ای بابا : (
من کسانی رو که زیاد حرف (بخونید وِر!) می زنن رو نمی فهمم. فکر می کنم تا آخر عمرم هم نفهمم. ایضن کسانی که وقتی داری یه قضیه ای رو براشون تعریف می کنی آن چنان ناگهانی و با بی رحمی تمام می زنن توی حرفت و میکروفن(!) رو ازت می قاپن که دهنت وا می مونه و شروع به بلبل زبونی می کنن انگار که شاخ فیل شکستن و ما سیاه لشکر بودیم یه عمر!
ایضن تمامی مواردی که گفتی و عالی هم گفتی.
ایضن لوبیا سفید رو!
منم!
بازی این طوریه که بنویسیم تو وبلاگمون؟
اگه آره من نوشتم:)
اون آدمایی که با دمپایی و صندل جوراب می پوشن رو من میفهمم چون هیچی بهم نگن تو خونه هم جوراب پام میکنم:)
جدی؟
چه جوری آخه؟
بله بله
خوندیم!
سلام
گاهی کلا نمی فهمم،حالا هرچی رو…
…
حق
گاهی اعصابم ندارید!
نفهمیدن آدم ها خیلی زیاده و عجیب و غریب و به همون اندازه ما در برابر اون ها فهمیده نمیشیم ، فهمیدن آدم ها تلاش زیادی می خواهد و ما چون آدم های بی حوصله ای هستیم برای فهمیدن اطرافیانمان تلاش نمی کنیم و هر روز تنها تر و دور تر و غیرقابل فهم تر میشیم
می تونم الان شروع کنم فلسفه بافی که ببین مریم
من صرفا می خواستم نقد اجتماعی و شخصی کنم و از این جور حرفها
که این نفهمیدن با اونی که تو گفتی هزار بار فرق میکنه
اما نمی کنم این کارو
و به جاش میگم
حرفت درسته دختر جان
بسلام.
بالاخره نوشتم.
با “نمیفهمم”به روزم: )
وااااااای سلاااام…
محیا من هنوز اندر کف خود نوردی تم!!!!!!!!خخخخخ
آخ جان…
خیلی خوشمزه بود آپت.
خیلی قابل تامل بود.
هر کسی کلی درگیره با نمیفهمه هاش!!!
منم خیلی وقت بود که درگیرم به زودی از درگیری هامم مینویسم:)
ماچ به لپت خانوم کارمند:)
قربون شما
سلام محیا جان:
من از مطالبتون خیلی خوشم اومده و از طریق دوستم زهرا با شما آشنا شدم:)
لطفن به من هم سری بزنید ممنون:))
شاید فرصت بشه و اجازه بدید تا با افتخار لینکتون کنم:)))
ممنون بابت نظرت تو وبم: )
فکر کنم بدونم کدوم کوثرو میگی!
خبر داری ازش؟
سلام گلم
الان تو اینستاگرامت بودم
شعر کارت عروسی….
من همیشه با این عروس دامادایی که شعرای تکراری تو کارتشون می نویسند مشکل دارم
چرا اینقدر بی ذوقند از روی هم کوپی می کنند
یه با ه دیگه یه خورده ذوق یه خورده …
من منتظرم شما زوج نویسنده وهنرمند یه چیز پرفکت تو کارتتون باشه ، بعدا بچه هاتون بهتون افتخار کنند بابت سلیقه تون .
ببخشید من اینقدر فضولی کردم :)[نیشخند]
اختیار دارید
فضولی چیه؟
ببین انقدر این فروشندگان کارت عروسی سنگ زیر پای عروس دامادها می ندازن
که خیلی حق می دی به اونایی که شعر کلیشه ای انتخاب می کنن!
اگه همونی باشه که تو اسمش مینوشت “کوثر خانوم”؛آره!
زیاد نمیاد نت!بهش میگم: )
سلام محیا…
از نشانه ها نوشتم…
حالا دارم از نمی فهمم ها مینویسم :))
من این متن رو نمیفهمم!!!
دلیل این همه نفهمیدن ها رو هم نمیفهمم!!!
اصن چرا من باید دیگران رو بفهمم؟!
سلام محیا جان..
منم بعد خوندن این پست قشنگت یک سری نمیفهممهای خودم رو نوشتم
و خوشحال میشم نظرتو بدونم
ممنون
چشم : )
چه قالب قشنگی دارن وبلاگ شما!
سلام!
اونایی که میرن رشته ی ریاضی رو اصلا اصلا اصلا نمی فهمم:)
منم اونایی که اونایی که میرن ریاضی رو نمیفهمن؛ نمی فهمم!
سلام محیا جونم
با نمیفهمم اپم:)
ببخشید دیر این پستتو خوندمو دیر نمیفهممو نوشتم ولی در هر صورت خوشحال میشم قدم بر دیدگان وبلاگ حقیرم بذارین:)))
: ))
قدم بر دیدگان وبلاگ حقیرمان بگذارید
از اون حرفا بودا!
آمدیم!
سلام.این بازی وبلاگی شما رو من در وبلاگم ادامه دادم.به ما هم سر بزنین.موفق باشین.
سلام
چشم!
بالاخره منم نوشتم :)